تلنگری که منحرف شدنش سیلی به منافع ملیست
1398/11/14
براهیم طاهرخانی کارشناس مسائل سیاسی اجتماعی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۰
تلنگری که منحرف شدنش سیلی به منافع ملیست
نتیجة مطلوب تلنگر «به خود آمدن» است، چشم باز کردن، مرور عملکردیست که منجر به نارضایتی شده است.
رکود، بیکاری و تورم چیزی نیست که مردم برای درکش به نمودار و سخنرانی و توضیح و توجیه نیاز داشته باشند کما اینکه در ایام گذشته هم متأثر از «گروکشی های آماری» نبودند.
روزگاری خرید نان غیر یارانه ای از توان عده ای خارج شد، بهای پراید چند برابر شد، ارز جهشی سه برابری کرد برای فلج کردن صنعت و تولیدو اشتغال، صف تشکیل شد برای سبد کالاهای قوت لایموت، طلا تفاوت قیمت دیشب و امروزش یک دنیا فریاد داشت، اما این مقدار جرأت و مجال نقد نبود، تقریباً کسی صدایش در نمی آمد!
امروز همان مردم که اختلاس ها و خروج اموال بیت المالشان توسط عده ای را بعد از پایان دورة مسئولیت عالی دولتی و دستگیر شدنشان می فهمیدند، جزئیات بودجه را در اختیار دارند و محکم محکوم می کنند، همانهایی که شب خوابیدند و صبح ارزش کل پول داخل جیبشان یک سوم شد، حالا چندروز دوبرابر شدن نرخ تخم مرغ را با شعار «مرگ» از شخص اول اجرایی مملکت مطالبه می کنند. فارغ از تغییر چهره و اعتبار بین المللی ایران و گشایش هایی که می شود اگر بگذارند، فعلاً فقط همین حرکت به سمت مدنیت و آزادی را مثلاً به عنوان نیمة پر لیوان سیاست ورزی دولت قدر بدانیم و به عنوان مقدمة مطلب داشته باشیم تا به نقد و تحلیل آنچه این روزها بر مملکت جاری و در کشور ساریست بپردازیم.
این مقدمه دفاع و توجیه نبود، چون وضع اقتصاد و معیشت در جامعه خوب نیست، همانطور که فساد و ناهنجاری و تبعیض ها روان جامعه را آزرده است؛ و اگر مدعی مدنیت باشیم رساندن صدای نقد جامعه و انتقال اعتراض مردم به وضع موجود حق طبیعی جامعة مدنیست. اما مسیر مدنی و روش عقلانی برای اصلاح، قطعاً این رفتارهای هیجانی و احساسی کف خیابان نیست که اگر بگوییم شروعش در مشهد عقده گشایی سیاسی و تکرارش در شهرهای ایران اعتراض اقتصادی باشد، حتماً تداومش می رود که به سمت فرصت طلبی معاندان خارجی و کسانی که دلشان برای مردم نمی سوزد کشیده شود.
ناراضی هستیم، نقد داریم، توقعمان را منتقل کنیم اما مجال سوء استفاده به دشمنانمان ندهیم؛ یادمان نرود برخلاف این تجمعات بی برنامه، آنها هدفمند و برنامه محور بهره برداری خواهند کرد. مواظب انحراف مطالبات باشیم که تنها نقطه نگرانی اینجاست.
نقطة پایان این یادداشت اینجا نیست که قرار باشد یکبار دیگر کلیشه ای و تکراری عنوان شود: «اعتراض حق مردم است اما بروید سراغ روشهای مدنی و قانونی»؛ این بدیهیات را قبول داریم وهمه هم گفته اند.
باید ببینم چرا بجای مسیر نقد و گلایه مدنی آسیب انحرافات خیابانی پیش می آید؟
اول اینکه برخلاف پیش بینی موضوع در اصل 27 قانون اساسی،اعتراضات مدنی در باور اداره جامعه رسمیت نیافته و فرض تاریخی بر صادرنشدن مجوز تجمع است.
دوم اینکه سیاست حاکم و رفتار سالهای اخیر صدا و سیما آنقدر یکسویه و مضحک شده که یادش رفته با مردم درباره جامعه ای حرف می زند که خودشان در حال زندگی درآنند و وقتی هر روز با تفاوت فاحش آنچه از صبح تا شب با آن زندگی می کنند با چیزی که شب در تلویزیون ملی می بینند مواجه می شوند آنچه بر زمین می افتد «اعتماد ملیست»؛ صدا و سیمایی که حتی صحبتهای رئیس جمهور مملکت را سانسور می کند خواسته و ناخواسته شکاف عمیق تصمیم سازی و اختلاف در کشور را فریاد می زند.
و سوم اینکه مردم در انتخابات به عنوان نمادی از دموکراسی و مدنیت نمایندگانی را انتخاب کرده اند که می بینند در عمل نمایندگیشان نمی کنند و لذا وقتی نماینده نماینده شان نیست, ناگزیر می شوند بی واسطه حرف بزنند و به دلیل کثرت و پراکندگی و فقدان ساز و کار هنجارشکن می شوند.
وقتی با محدود کردن گسترده کاندیداها، مردم ناچار شدند به حداقل های دست چندم "امید" ببندند، وقتی باورشان بر اصلاح را ناگزیر به کسانی می سپارند که مصلحت طلبانه اصلاح طلبند، نتیجه آن می شود که «نماینده مردم» در مؤثرترین مسائل اقتصاد مملکت نظری ندارد. نتیجه این می شود که دغدغه نماینده متفاوت از درد مردم است و نتیجه این بن بست «امید» انحراف مطالبه ها از مسیر مدنی می شود (برای این ادعا می توانید به وضوح از اظهارنظرهای محتاط اقتصادی اخیر نمایندگان مجلس مثالهای محرز بیاورید که از سر بلاتکلیفی بین مصالح ملی و جلب نظر توده های رأی دهنده یکی به نعل می زنند و یکی به میخ)
هم مسئولین و هم مردم در قبال اعتراضات و اتفاقات این روزها وظیفه دارند:
«مسئولین» در شنیدن و کوشیدن برای رفع انتظارات منطقی مردم و مهمتر از آن در اینکه حواسشان به ریشه آنچه باعث غیرمدنی و غیرقانونی شدن شکل اعتراضات شده است باشد و «مردم» مراقب باشند این تلنگر، منتهی به خودزنی نشود.